دسته: تاریخی

خلاصه داستان: ملکه سقوط کرده، جیانگ شو نینگ، که آرزو داشت بالاترین قدرت و اقتدار را در زندگی خود داشته باشد، پس از مسموم شدن پادشاه، شن جی، توسط شورشیان گروگان گرفته شد.  در این زندگی او از همه اطرافیان خود برای رسیدن به قدرت ملکه استفاده کرد اما در پایان در حبس خانگی ماند و شی وی کل شهر را سلاخی کرد.  بعداً فرمان دفن شدن با امپراتور را دریافت کرد.  او با وارد نشدن به قصر شانس دومی برای تغییر سرنوشت خود پیدا کرد، اما وقتی پس از تولد دوباره از خواب بیدار شد، آشفته بود.  با اینکه او عهد کرد که وارد قصر نشود، چرخش خاصی دوباره او را با کاخ و شی وی که از همه متنفر بود گرفتار کرد.

خلاصه داستان: داستان اینکه چجوری شش جوان با پیشینه های متفاوت دور هم جمع میشن تا به بهترین جاسوس های سلسله شمالی سانگ تبدیل بشن

خلاصه داستان: چو کونگ خدای جنگی هستش که ۳۰ هزار سال قبل تو نبرد علیه تهدیدِ بزرگ ۶ قلمرو نیمی از روح ازلیش رو فدا کرده و تمام خاطراتش رو از دست داده و حالا وقتی پیشگویی می‌شه اون شیطان قراره احیا بشه مجبوره هر راهی رو برای بازیبابی قدرتش امتحان بکنه؛ حتی اگه اون راه سقوط تو دنیای فانی و از سر گذروندن مصیبت‌های عشق باشه... و شیانگ یون که در اصل یه ابر بوده با گرفتن شکل انسانی تو عمارت پیوند مشغول امور ازدواج ۶ قلمرو می‌شه... ولی وقتی پری داستانمون پا رو دم خدای جنگِ ۵۰ هزارساله‌ی آسمانی بذاره و به طور اتفاقی ریسمان سرخ عشق به هم پیوندشون بزنه چی می‌شه؟ اثری از نویسنده‌ی سریال‌های: عشق بین پری و شیطان، بازگشت از لبه‌ی پرتگاه، نجوای آبی

خلاصه داستان: زی یوان همه خانوادش به دروغ متهم شده اند و تحت فرمان پادشاه کشته شدند به همین خاطر زی یوانکه دنبال گرفتن انتقامه و اسم خودش رو به آن لی تغییر میده و وارد کاخ میشه،اما همدلی ولیعهد بامردم تحسین میکنهو کم کم احساساتش رشد میکنه..

خلاصه داستان: این داستان تو "کونگ سانگ" اتفاق میوفته و حول محور داستان عاشقانه و پر سر و صدایی بین جو یان شاهزاده‌ی قبیله‌ی سرخ و ولیعهد سلطنتی به اسم شیی یینگ می‌چرخه. زمانی که تو بچگی برای شی یینگ و مادرش پاپوش درست می‌کنن و اون با هویت جدید تو کوهستان مخفی می‌شه تا تهذیب کنه؛ به طور عادی به جز تهذیبش رو چیز دیگه‌ای تمرکز نداره ولی چی می‌شه اگه دختری که مقدر شده براش دردسر درست بکنه بعد از پنج سال دوباره پیداش بشه؟ دختری که می‌تونه با معصومیتش ستون‌های قلب استادِ سردش رو به لرزه بندازه... شی یینگ و جو یان عشق ممنوعه‌ای رو تو دلشون مخفی کردن که برای رسیدن بهش باید با سرنوشت، حکومت و زمین و زمان بجنگن.