دسته: زندگی

خلاصه داستان: گوی شیائو و لو یان چن همدیگه رو تو زمین بازی مدرسه راهنمایی دیدن و در نگاه اول عاشق هم شدن. و با بزرگ شدنشون حسشون به همدیگه حتی بیشتر هم شد. اون ها جدایی ناپذیر شدن و امیدوار بودن که تا آخر عمرشون باهم بمونن. اما زندگی برنامه دیگه ای برای اونا داره. موقعیت خانواده کوی شیائو عوض میشه و لو یان چن به عنوان افسر ویژه پلیس آموزش می‌بینه که باعث میشه به یه شهر دیگه ای بره. تمرینات لو یان چن شدید، فیزیکی و سخته. در همین حین گوی شیائو تو‌ مسیر حرفه ای قرار می‌گیره که اون رو وارد دنیای مالی می‌کنه. با اینکه اونا تو دو دنیای متفاوت زندگی می‌کنن اما عشقشون محکمه و تلاش میکنن که رابطشون رو از دور حفظ کنن ولی کم کم از بین میره. تا اینکه بعد سال ها گوی شیائو دلیلی پیدا می‌کنه که با لو یان چن یک بار دیگه تماس بگیره

خلاصه داستان: داستانی طنز که جزئیات، دشواری ها و آشفتگی های عاطفی زندگی یو هوآن شوئی را که در سطح پایین جامعه قرار دارد نشان می دهد.

خلاصه داستان: لو سی هنگ، مدیر عامل یک شرکت فناوری اطلاعاته و به عنوان خدای مرد این صنعت شناخته میشه، وقتی بچه بود از دوست بچگیش جدا میشه و از اون موقع تو خودشه  از طرفی لین شیائو لی به یه مجری خبرِ که به خاطر مشکلات مربوط به اموالش مجبوره به خونه لو سی هنگ نقل مکان کنه و بعد از مدتی لو سی هنگ متوجه میشه این همون دوستیه که پونزده ساله دنبالش میگرده

خلاصه داستان: وو یان ژو یه پزشک کاراموزه که اتفاقی وارد دنیای وبتون "W" میشه وبتونی که توسط پدرش کشیده میشه

خلاصه داستان: چهل سالگی باید سالی باشد که در آن همه چیز سر جای خودش قرار داشته باشد. اما، بیان لیانگ 42 ساله که همیشه احساس می کرد همه چیز خوب جلو میرود، اکنون که او و خانواده اش با یک بحران مواجه شده اند، غافلگیر می شود. ناگهان تمام تجربه‌ای که در 40 سال گذشته از زندگی‌اش انباشته کرده دیگر برای مقابله با مشکلات مختلف کافی نیست و حتی روش‌های گذشته‌اش نیز اشتباه به نظر می‌رسند. با وجود احساس سردرگمی و ناتوانی، بیان لیانگ سخت تلاش می کند راه حلی پیدا کند. هنگامی که همه چیز به هم می ریزد و او باید همه مسائل را حل کند، یاد می گیرد تا راه درست زندگی را پیدا کند و…